جدول جو
جدول جو

معنی زیاد اسکندرانی - جستجوی لغت در جدول جو

زیاد اسکندرانی
ابن یونس بن سعید بن سلامه، مکنی به ابوسلامه الاسکندرانی، او یکی از حضارمۀ مصر بود، بر نافع قرائت کرده و از ابوالغصن ثابت و مالک و لیث روایت دارد و از او یونس بن عبدالاعلی و محمد بن داود بن ابی ناهیه روایت کند و ثقه است، وفات او بسال 211 هجری قمری بود، (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَدْ دا)
اسکندرانی. ظافربن القاسم بن منصور بن عبدالله بن خلف الجذامی الاسکندرانی معروف به حداد شاعر ادیب. حافظ سلفی و گروهی از اعیان از وی روایت کنند. وفات او بمصر در محرم سال (529هجری قمری) بود، و از اوست:
حکم العیون علی القلوب یجوز
و دواؤها من دائهن عزیز
کم نظره نالت بطرف ذابل
ما لاینال الذابل المهزوز
فحذار من تلک اللواحظ غیره
فالسحر بین جفونها مکنوز.
و آنگاه که از مصر بمهدیه توجه کرد، اظهار شوق را به ابی الصلت امیه بن عبدالعزیز اندلسی نوشت:
ألا هل لدائی من فراقک افراق
هو السم لکن لی لقاؤک دریاق .
(معجم الادباء ج 4صص 278-280).
احوال او در وفیات الاعیان ابن خلکان یاد شده و وی در مصر وفات یافته است. دیوان شعراو در دست است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 454) (الذریعه ج 9 ص 233) (هدیه العارفین ج 1 ص 434)
لغت نامه دهخدا